بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
یکی دیگر از احادیثی که حضرت زینب علیهاالسلام نقل کرد، خطبه طولانی حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه است. حدیثی که در متن آن دهها حدیث درخشنده وجود دارد و بسیاری از احادیثی که از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل میشود، مربوط به همین حدیث طولانی است. ما برای اختصار تنها به ترجمه بخشی از آن بسنده میکنیم. علاقهمندان را به مطالعه منابع آن ارجاع میدهیم.
«در این روز حضرت زهرا علیهاالسلام چادر به سر کرد و با همراهی جمعی از بانوان وارد مسجد شد. ابوبکر و عدهای از مهاجران و انصار حاضر بودند. به احترام آن بانو پرده سفیدی آویختند. قبل از آغاز سخن، نالهی جانسوزی کرد که بسیاری از حاضران گریستند و پس از آن که مردم آرام گرفتند، فاطمه علیهاالسلام فرمود:
شکر نعمت:
«ستایش خدای را بر نعمتهایی که ارزانی داشت و سپاس او را بر اندیشه نیکو که در دل نگاشت. سپاس بر نعمتهای فراگیر که از چشمه لطفش جوشید و عطاهای فراوان که بخشید و نثار احسان که پیاپی بخشید. نعمتهایی که از شمار افزون است و پاداش آن از توان بیرون و درک نهایتش، نه در حد اندیشه ناموزون. سپاس را مایه فزونی نعمت نمود و ستایش را سبب فراوانی پاداش فرمود و به خاطر در خواست پیاپی، بر عطای خود افزود.
دیدگاه توحیدی:
گواهی میدهم خدای جهان یکی است و جز او خدایی نیست. نشان این گواهی، درستی و بیآلایشی است و پایبندان این اعتقاد، دلهای با بینش و راهنمای رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایی که چشمها او را نمیتوانند ببینند و گمانها چگونگی او را نمیدانند.
فلسفه آفرینش:
همه چیز را از هیچ پدید آورد و بی نمونهای افشا کرد، نه به آفرینش آنها نیازی داشت و نه از آن خلقت، سودی برداشت. جز آن که خواست قدرتش را آشکار سازد و آفریدگان را بندهوار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبرداری نهاد و نافرمانان را به کیفر بیم داد، تا بندگان را از عقوبت برهاند و به بهشت بکشاند.
خلقت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله):
گواهی میدهم که پدرم، محمد، بنده و فرستاده اوست. پیش از آن که او را بیافریند، برگزید و پیش از پیغمبری تشریف انتخاب بخشید و به نامی نامید که سزاوارش بود و این هنگامی بود که آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پردهی بیم نگران و در پهنهی بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان کار همه کارها را دانا بود و بر دگرگونیهای روزگار محیط، بینا و به سرنوشت هر چیز، آشنا.
فلسفه بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله):
محمد(صلیاللهعلیهوآله) را برانگیخت تا کار خود را به اتمام و آنچه را که مقدر ساخته بود، به انجام رساند. پیغمبر که درود خدا بر او باد.
دید هر فرقهای دینی گزیده و هر گروه در روشنایی شعلهای خزیده و هر دستهای به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را که میشناسند، از خاطر ستردهاند.
پس خدای بزرگ تاریکیها را به نور محمد (صلیاللهعلیهوآله) روشن ساخت و دلها را از تیرگی کفر بپرداخت و پردههایی را که بر دیدهها افتاده بود، به یک سو انداخت. سپس به اهل مجلس نگریست و چنین فرمود:
عهد بندگان با خدا:
شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احکام و امانتداران حق و رسانندگان آن به خلق هستید. حقی را از خدا عهدهدارید و عهدی را که با او بستهاید، پذیرفتار.
جایگاه اهل بیت (علیهم السلام):
ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تاویل کتاب الله را به عهده ما گذاشت. حجتهای آن آشکار و آنچه در باره ماست، پدیدار و برهان آن روشن و از تاریکی گمان به کنار و آوای آن در گوش، مایه آرام و قرار و پیرویش راهگشای روضه رحمت پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار است. دلیلهای روشن الهی را در پرتو آیتهای آن میتوان دید و تفسیر احکام واجب او را از مضمون آن باید شنید. حرامهای خدا را بیان دارنده است و حلالهای او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده. و شریعت را راهگشاینده و این همه را با رساترین تعبیر، گوینده و با روشنترین بیان رساننده.
فلسفه احکام:
سپس ایمان را واجب فرمود و به آن زنگ شرک را از دلهای شما زدود و با نماز، خودپرستی را از شما دور نمود. روزه را نشاندهنده دوستی خالص ساخت و زکات را مایه افزایش روزی بیدریغ وحج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و باز داشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب بقا زندگانی، وفای به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن پیمانه و وزن را مانع از کم فروشی و کاهش قرار داد.
تبعیت از نهی خدا:
فرمود میخواری نکنند تا تن و جان از پلیدی پاک سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع کرد تا راه عفت پویند و شرک را حرام فرمود تا به اخلاص، طریق یکتاپرستی جویند. پس چنان که باید، ترس از خدا را پیشه گیرید و جز مسلمان نمیرید. آنچه فرموده است به جا آرید و خود را از آنچه نهی کرده، باز دارید که تنها دانایان از خدا میترسند.
من فاطمه دختر محمد (صلیاللهعلیهوآله) هستم:
مردم! چنان که در آغاز سخن گفتم، من فاطمهام و پدرم محمد (صلیاللهعلیهوآله) است. همانا پیغمبری از میان شما به سوی شما آمد که رنج شما بر او دشوار بود و به گرویدن شما امیدوار و بر مومنان مهربان و غمخوار بود. اگر او را بشناسید میبینید او پدر من است؛ نه پدر زنان شما و برادر پسر عموی من است؛ نه مردان شما. او رسالت خود را به گوش مردم رساند. آنان را از عذاب الهی ترساند. فرق و پشت مشرکان را به تازیانه توحید خست و شوکت بتپرستان را در هم شکست تا جمع کافران را از هم گسست. صبح ایمان دمید و نقاب از چهره حقیقت فرو کشید. زبان پیشوای دین در مقال شد و شیاطین سخنور، لال.
بعثت، صعود از ذلت به اوج عزت:
در آن هنگام شما مردم بر کنار مغاکی(گودی و گودال، شیار و جای پست و گود) از آتش بودید خوار و در دیده همگان بیمقدار. لقمه هر خورنده و شکار هر درنده و لگدکوب هر رونده بودید. نوشیدنیتان آب گندیده و ناگوار، خوردنیتان پوست جانور و مردار بود. پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه و همجوار تا آن که خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاک مذلت برداشت و سرتان را به اوج رفعت برافراشت.
علی (علیهالسلام) کیست؟
پس از آن همه رنجها که دید و خستگی که تحمل کرد، رزمآوران ماجراجو و سرکشان درندهخو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت فروش، از هر سو به وی تاختند و با او نرد مخالفت باختند. هرگاه آتش کینه افروختند، آن را خاموش ساخت و گاهی که گمراهی سر برداشت، یا مشرکی دهان به بیهودگی گشاد، برادرش، علی را در کام آنان انداخت. علی باز نایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و کار آنان را با دم شمشیر یکسره کرد. او این رنج را برای خدا میکشید و برای تحقق اوامر خدا تلاش میکرد و در آن خشنودی پروردگار و رضای پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) را میدید و سروری اولیای خدا را میخرید. همواره دامن به کمر زده نصحیت کننده، تلاش و کوشش کننده بود.
فرمود می خواری نکنند تا تن و جان از پلیدی پاک سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع کرد تا راه عفت پویند و شرک را حرام فرمود تا به اخلاص، طریق یکتاپرستی جویند.
نفاق رخ نمود:
اما شما در آن روزها در زندگی راحت، آسوده و در بستر امن و آسایش غنوده بودید. وقتی خدای تعالی همسایگی پیغمبران را برای رسول خویش گزید، دورویی آشکار شد و کالای دین بیخریدار. و گمراهی دعویدار و هر گمنامی سالار و هر یاوهگویی در کوی و برزن و در پی گرمی بازار. شیطان از کمینگاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت کرد و دید چه زود سخنش را شنیدند و سبک در پی او دویدند و در دام فریبش خزیدند و به آواز او رقصیدند... .»
پینوشت:
1- جزء سوم باب معرفة الکبائر، حدیث 1754.