بسم الله الرحمن الرحیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
روز تاریخى دهم محرم الحرام سال 61 هجرى که مطابق با دهم اکتبر 680 میلادى بود، سپرى شد. با گذشت شب ، آفتاب روز شنبه ، یازدهم محرم از جانب مشرق هویدا گردید. پسر سعد، اجساد کشتگان خود را کفن کرده و پس از خواندن نماز بر آنان ، همه را در گودالى به خاک سپرد، ولى بدن پاره پاره شهدا را همچنان در زیر آفتاب رها کرد و به همراه سپاهیان خود و اسرا، به سوى کوفه روان شد، همینکه به دروازه کوفه رسید، قاصدى از طرف ((ابن زیاد)) به وى گفت : امروز اسرا را بیرون شهر نگهدار.
هدف ((عبیداللّه )) از این کار این بود که زمینه را جهت ورود آنان آماده کند؛ زیرا مردم کوفه از خواب غفلت بیدار شده بودند و از جنایتى که در صحراى کربلا به وقوع پیوسته بود،بى نهایت خشمگین شده و مستعد انقلاب و قیام بودند.
بالا خره روز دوازدهم محرم در حالى که 72 سر بر بالاى نیزه جلوه گرى مى کرد و در پیشاپیش کاروان اسیران حرکت داده مى شد، اسراى اهل بیت طهارت را، وارد کوفه کردند.
((شمر بن ذى الجوشن )) غرق در سرور و شادمانى ، پیشاپیش همه ، اسب تازان پیش مى رفت و پیوسته به اطرافیان خود دستور مى داد که مواظب نظم مردم باشند. گروه زیادى از زن و مرد و کودک ، اطراف مسیر اسرا جهت تماشا ایستاده بودند، عدّه اى که از جریان اطلاع داشتند، گاه گاهى با همراه خود چیزى مى گفتند، یکى زمزمه مى کرد اینان قبلاً گفته بودند یک نفر خارجى بر یزید قیام کرده که او را کشته و اهل بیت او را اسیر کرده اند، مگر آن سر که بر بالاى نیزه است سر حسین بن على علیهماالسلام یست ، آن دیگرى ((حبیب )) است و آن هم مسلم بن عوسجه آن دیگرى و آن دیگرى و... همه آشنا هستند. مگر این اسرا همه از خاندان پیغمبر و دوستان آنان نیستند؟ آیا آل رسول ، خارجى هستند؟
ابن زیاد چرا چنین جنایت بزرگى را مرتکب شد؟ راستى مگر خود مردم کوفه ، حسین علیه السّلام را به قیام بر علیه یزید دعوت نکردند؟ پس چرا برخلاف عهد و پیمان خویش ، شمشیر بر وى کشیدند و چنین کار زشتى را انجام دادند و سپس زن و فرزندش را اسیر کردند؟ مگر آن زن که بر پشت آن شتر بى جهاز قرار گرفته ، ((زینب کبرى )) دختر على علیه السلام آن دیگرى که بر روى آن شتر بى جهاز دیگر است ، زینب صغرى ، ((کلثوم )) نیست .
اى واى بر ما مردم کوفه ! اگر خداوند به واسطه بى حرمتى و جسارتى که نسبت به خاندان رسولش روا شده ما را به عذابى سخت گرفتار کند به کجا مى توان روى آورد؟
با وجود سربازان مسلّحى که اطراف و جوانب را زیر نظر داشتند وهمه راکنترل مى کردند، از این قبیل زمزمه ها و درگوشى سخن گفتنها زیاد رد و بدل مى شد و اشک حسرت و ندامت از دیده مردان و زنان و کودکان ، سرازیر بود. تماشاچیان ، گاه و بیگاه ، آهسته و زیر لب مى گفتند: تف بر شما مردمان پست وگرگ صفت ! که جگرگوشه رسول خدا را کشتید و زنان و فرزندانش را مانند اسیران رومى و غیره همراه خود حرکت مى دهید! رفته رفته تپیدن دلها به صورت ناله و افسوس و بالا خره به شکل گریه شدید و زارى و اندوه ، خودنمایى کرد و صداى گریه و ناله همه جا را فرا گرفت ، ناگهان زینب کبرى ، قافله سالار اسرا و رشیده ایام ، فریاد زد:((ساکت شوید)).
همه او را مى شناختند، او دختر على علیه السّلام بود و سالها در همین کوفه کنار آنان زندگى کرده بود و بعد از وفات فاطمه ، مدت پنجاه سال بود که اولین شخصیت زن اسلام به حساب مى آمد، اما اکنون مانند اسیران با او رفتار مى شود.
همه و همه به احترام حضرتش سکوت اختیار کردند، حتى صداى زنگ شتران نیز قطع شد و سکوتى مرگبار همه جا را فرا گرفت که ناگهان شیر زن عالم رشادت به سخن آمد و گفت :
((ثُمَّ قالَتْ اءَلْحَمْدُ للّهِِ وَالصَّلوةُ عَلى اءَبِى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الْطَیْبینَ الاَْخْیارِ
اءَمّا بَعْدُ:
یا اءَهْلَ الْکُوفَةِ!
یا اءَهْلَ الْخَتْلِ وَالْغَدْرِ وَالْخذْلِ وَالْمَکْرِ!
اءَتَبْکُونَ فَلا رَقَاءَتِ الدَّمْعَةُ وَلا هَداءَتِ الزَّفْرَةُ
فَإ نَّما مَثَلُکُمْ کَمَثلِ الَّتى نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ اءَنْکاثا
تَتَّخِذُونَ اءَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ
اءَلا وَهَلْ فیکُمْ إ لاّ الصَّلَفُ الْنَّطَفُ وَالصَّدْرُ الشَّنَفُ وَالْکَذِبُ وَمَلَقُ
الاْ مآءِ وَغَمْرُ الاَْعْداءِ اءَوْ کَمَرْعىً عَلى دِمْنَةٍ اءَوْ کَقِصَّةٍ عَلى مَلْحُودَةٍ
اءَلاسآءِ ماقدَّمتْ لَکمْ اءَنفسکمْ اءَنْ سخطَ اللّهُ علَیْکُمْ وَفِى الْعَذابِ اءَنْتُمْ
خالِدُونَ.
اءَتَبْکُونَ وَتَنْتَحِبُونَ اءَخى ؟
اءَجَلْ وَاللّهِ فَابْکُوا فَإ نَّکُمْ اءَحْرِیآءُ بِالْبُکاءِ
فَابکُوا کَثیرا وَاضْحَکُوا قَلْیلاً
فَقَدْ بُلیتُمْ بِعارِها وَمُنیتُمْ بِشَنارِها
وَلَنْ تَرْحُضُوها بِغَسْلٍ بَعْدَها اءَبَدا
وَاءَنّى تَرْحُضُونَ قَتْلَ سَلیلِ خاتَمِ النُّبُوَّة
وَمَعْدِنِ الرِّسالَةِ
وَسَیِّدِ شَبابِ اءَهْلِ الْجَنَّةِ
وَمَلاذِ حَرْبِکُمْ وَمَعاذِ حِزْبِکُمْ
وَمَقَرِّ سِلْمِکُمْ
وَاءَساسِ کَلِمَتِکُمْ
ومَفْزَعِ نازِلَتِکُمْ
وَمَنارِ حُجَّتِکُمْ
وَمِدْرَةِ سُنَّتِکُمْ
وَالْمَرْجِعِ عِنْد مَقالَتِکُمْ.
اءَلاساءَ ما قَدَّمْتُمْ لاَِنْفُسِکُمْ
وَسآءَ ما تَذَرُونَ لِیَوْمٍ بَعْثِکُمْ
وَبُعْدا لَکُمْ وَسُحْقا وَتَعْسا تَعْسا ونَکْسا نَکْسا
لَقَدْ خابَ السَّعْیُ وَتَبَّتِ الاَْیْدی وَخَسِرَتِ الْصَّفْقَةُ
فَبُؤ تُمْ بِغَضَبٍ مِنَاللّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الْذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ.
وَیْلَکُمْ یا اءَهْلَ الْکُوفَةِ!
اءَتَدْرُونَ اءَیَّ کَبِدٍ لِمُحَمَّدٍ فَرَیْتُمْ
وَاءَیَّ عَهْدٍ نَکَثْتُمْ
وَاءَىَّ کَریمَةٍ لَهُ اءَبْرَزْتُمْ
وَاءَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ
وَاءَىَّ حُرْمَةٍ لَهُ هَتَکْتُمْ
لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إ دّا تَکادُ الْسَّمواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ
وَتَنْشَقُّ الاَْرْضُ وَتَخِرُّالْجِبالَ هَدّا
لَقَدْ جِئْتُمْ بِها شَوْهاءَ خَرْقاءَ صَلْعآءَ عَنْقآءَ فَقْمآءَ کَطِلاعِ الاَْرْضِ وَمِلاْ الْسَّمآءِ.
اءَفَعَجِبْتُمْ اءنْ مَطَرَتِ السَّماءُ دَما؟
وَلَعَذابُ الاْ خِرَةِ اءَخْزى وَهُمْ لا یُنْصَرُونَ
فَلا یَسْتَخِفَّنَّکُمُ الْمَهْلُ
فَإ نَّهُ عزَّوَجَلَّ لا یَخْفِرهُ الْبِدارُ
وَلا یُخافُ عَلَیْهِ فَوْتُ الثّارِ وَإ نَّ رَبَّکُمْ لَبِالْمِرْصادِ ...)).
یعنى :((سپاس بر خداوند متعال و درود بر محمد صلّى اللّه علیه و آله رسول خدا و آل او پاکان و اخیار. اما بعد: اى مردم کوفه ! اى مردم نیرنگباز و فریبکار! اى بى وفایان پیمان شکن ! آیا بر ما سرشک ریخته ، گریه مى کنید؟! آیا بر ما افسوس مى خورید؟! اى کاش ! همیشه اشکتان جارى باشد و ناله شما آرام نگیرد؛ زیرا چشمان ما گریان و جان ما شراره انگیز است . شما مثل آن زنى مى مانید که رشته خویش را خوب مى تابد و پس از آن ، هرچه بافته به ناگاه بازگشاید، شما نیز با مکر و حیله و نیرنگ ، ابتدا رشته خود را محکم بسته و پس از آن باز گشودید. در بین شما غیر از دروغ و خودستایى و فساد و دشمنى چیز دیگرى وجود ندارد. شما مثل کنیزان ، تملق مى گویید و مانند دشمنان ، نیرنگ مى ورزید. شما درست گیاهى را مى مانید که در مزبله اى روییده یا نقره اى که زینت قبور شده است .
به راستى که توشه بدى جهت جهان دیگر خویش اندوخته اید؛ زیرا خداى را به خشم آورده و عذاب جاوید را براى خویش آماده کردید. آیا پس از آنکه ما را کشتید، به حالمان گریه مى کنید؟!
به خدا قسم ! که به گریه کردن سزاوارید، فراوان گریه کنید و اندک بخندید؛ زیرا شما لکه ننگ ابدى را بر دامن خود آلوده کردید که به هیچ آبى هرگز پاک نشود. چگونه کشتن جگرگوشه خاتم پیامبران و معدن رسالت و سید جوانان اهل بهشت ، ملجاء و پناهگاه نیکوکارانتان را تلافى خواهید کرد؟! در هرحال و هر حادثه اى به او پناه مى بردید و سنّت شما را جارى مى ساخت ، در موقع احتجاج با دشمنان ، هادى شما بود، در هنگام ناراحتى ، بدو متوسل مى شدید و او بزرگ و گوینده شما بود. و احکام شریعت را از وى آموختید. اى مردم ! بد گناهى را مرتکب شدید و براى روز قیامت خویش بد اندوخته اى ذخیره کردید. هلاکت و مرگ از آن شما باد! کوشش شما دیگر فایده اى نخواهد داشت . دستهاى شما بریده باد! که زیان و ضرر براى خویش به بار آوردید، به خسران دنیا و آخرت دچار شدید و مستحق عذاب الهى گردیدید و خوارى و فقر بر شما غلبه کرد.
واى بر شما اى مردم کوفه ! آیا مى دانید که از پیامبر خدا چه جگرى را شکافتید و چه خونى را از او به زمین ریختید؟! و چه پیمانى را شکستید؟! و چه حرمتى از پیامبر را نادیده گرفتید؟! و چگونه پرده نشینان عصمت را بى پرده ، بیرون افکندید و به اسارت کشیدید؟!
اى مردم ! بیدادى بزرگ و کارى بى نهایت قبیح انجام دادید نزدیک است از کار زشت شما آسمانها شکافته شوند و زمین از هم پاره شود و کوهها فرو ریزند رسوایى و زشتى کار شنیع شما، آسمان و زمین را فرا گرفت ، آیا تعجب مى کنید که از آسمان خون باریدن گرفت ، ولى بدانید که عذاب آخرتتان سخت خوارکننده تر و رسوا کننده تر خواهد بود. و کسى شما را کمک نخواهد کرد و این مهلتى که خدا به شما داده ، هرگز عذاب شما را تخفیف نخواهد داد؛ زیرا خداوند عزّوجل ، هیچگاه در کیفر گناهکاران شتاب نخواهد کرد و بیم ندارد که هنگام انتقام بگذرد، بدانید که پروردگار شما در کمین و به انتظار گناهکاران است
سخنان دختر على بن ابیطالب و پرورش یافته خاندان فصاحت و بلاغت و سرچشمه رشادت و مکارم اخلاق ، همچنان ادامه داشت و گفتارش ، شنوندگان را تحت تاءثیر قرار داده بود که زنان و مردان از فرط اندوه ، با صداى بلند مى گریستند و غوغاى عجیبى برپا شده بود. همه دریافته بودند که عبیداللّه بن زیاد چه لکه ننگ بزرگى بر صفحه تاریخ از خود به یادگار گذاشت .