بسم الله الرحمن الرحیم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

از خدام ستیر اسدی روایت شده است که چون علی بن حسین (ع) را با زنان از کربلا آوردند، زنان اهل کوفه را دیدم زاری کنان و گریان چاک زده و مردان هم با آنها می گریستند.

زین العابدین (ع) بیمار بود و از بیماری ناتوان و به آواز ضعیف آهسته گفت: « اینان بر ما گریه می کنند! پس چه کسی ما را کشته است؟» آن گاه زینب دختر علی بن ابی طالب (ع) به سوی مردم اشاره کرد که خاموش باشید! دم‌ها فرو بسته شد و زنگ شتران از نوا باز ایستاد. هرگز زنی پرده نشین را خوش سخن تر از وی ندیدم.

گویی بر زبان علی سخن می راند. او خدا را ستایش کرد و بر رسول او درود فرستاد و گفت:

توبیخ مردم کوفه

« ای مردم کوفه: ای گروه نیرنگ و دغل و ای بی حمیت ها؛ اشک چشمانتان خشک نشود، ناله تان آرام نگیرد! مثل شما مثل آن زنی است که تار و پود تافته خود را پس از محکم تافتن، رشته رشته کند و از هم بگسلد. شما سوگندهایتان را دست آویز فساد کرده اید. جز لاف زدن و دشمنی و دروغ چه دارید؟ بسان کنیزکان چاپلوسی نمودن و همچون دشمنان سخن چینی کردن و همانند سبزه ای که بر روی فضولات حیوانی می روید و یا چون گچی که روی قبرها را با آن آرایش می دهند « ظاهری زیبا باطنی گندیده دارید ».

انتقاد از رفتار مردم

برای خود بد توشه ای پیش فرستاده اید که خدا را بر شما به خشم آورد. عذاب جاودان او را به نام خود رقم زدید. آیا گریه می کنید؟! آری، بگریید که شایسته گریستنید. بسیار بگریید و اندک بخندید که عار آن شما را گرفت و ننگ آن بر شما آمد، ننگی که هرگز نتوانید شست.

گناه بزرگ کوفیان

چگونه می توانید این ننگ را از خود بشویید که فرزند خاتم انبیاء و سید جوانان اهل بهشت را کشتید. آنکه در جنگ سنگر شما و پناه حزب و دسته شما بود و در صلح موجب آرامش دل شما و مرحم گذار زخم شما و در سختی ها پناهگاه شما و در جنگها و ستیزها مرجع شما بود. بد است آنچه برای خویشتن پیش فرستاده اید و بد است آن بار گناهی که بر دوش خود گرفته اید برای روز قیامت نابودی بر شما باد نابودی ! و سرنگونی بر شما باد سرنگونی! کوشش شما به نا امیدی انجامید و دستهای شما برای همیشه بریده شد و کالایتان « حتی در این دنیا » زیان کرد. خشم پروردگار را برای خود خریدید و خواری و بیچارگی شما حتمی شد.

پیمان شکنی کوفیان

می دانید چه جگری از رسول خدا شکافته اید و چه پیمانی را شکستید چه سان پردگیان حرم را از پرده بیرون کشیدید و چه حرمتی از او دریدید و چه خونی ریختید؟ کاری بس شگفت کردید که نزدیک است از هول آن آسمانها از هم بپاشد و زمین بشکافد و کوهها متلاشی شود. مصیبتی است دشوار و بزرگ و بد و کج و پیچیده و شوم که راه چاره در آن بسته است. و در بزرگی و عظمت همانند در هم فشردگی زمین و آسمان است.

میزان گناه کوفیان

آیا در شگفت می شوید اگر « در این مصیبت جان خراش » چشم آسمان، خون ببارد؟! هیچ کیفری از کیفر آخرت برای شما خوار کننده تر نیست. و آنان ( سردمداران حکومت اموی ) دیگر از هیچ سویی یاری نخواهند شد. این مهلت شما را مغرور نسازد که خداوند بزرگ از شتاب زدگی در کارها پاک و منزه است و از پایمال شدن خون نمی ترسد و او در کمین ما و شماست.»

آن گاه زینب کبری(س) اشعاری به این مضمون گفت: « چه خواهید گفت هنگامی که پیامبر با شما بگوید: این چه کاری بود که شما کردید در حالی که آخرین امت هستید. خانواده و فرزندان و عزیزان من، برخی اسیرند و برخی آغشته به خون. پاداش من که نیک خواه شما بودم این نبود که با خویشان من بعد از من بدی کنید. من می ترسم عذابی بر شما نازل شود همانند آن عذاب که قوم ارم را هلاک کرد.»

در این هنگام زینب(س) از آنان روی گرداند. مردم حیران شده بودند و دستها به دندان می گزیدند.

رفتار امام سجاد در پایان خطبه

امام سجاد(ع) خطاب به زینب(س) فرمود: « ای عمه خاموش باش؛ باقی ماندگان باید از گذشتگان عبرت گیرند و تو به حمدالله ناخوانده دانایی و نیاموخته خردمند و گریه و ناله رفتگان را باز نمی گرداند. » [۱]

پانویس

1. سید بن طاوس، لهوف، 174تا 179/خوارزمی، مقتل الحسین، ص45 تا47/شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص215

 

منابع

سید بن طاوس، لهوف،ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، نشر بخشایش، پنجم،1378ش.